Tuesday, August 10, 2010

لذت دیدن

توی اوتوبوس نشسته ام و گوشه پرده را کنار زده ام و به بیابان های بی آب و علف نگاه می کنم. شاگرد شوفر می آید تذکر می دهد که پرده را بکشم که اتوبوس گرم نشود. می فهمد که بیرون را می نگرم. می آید از در منطق وارد شود یا شاید مودب باشد و می گوید: " همه اش گردنه است." یعنی گردنه خشک و صخره های خشن که نگاه کردن ندارد. دلم برایش می سوزد. بیچاره نمی داند چقدر می توان از دیدن گردنه پیچ در پیچ و دره هایی که زمانی بستر رودهای خروشانی بوده اند لذت برد.       ه

No comments:

Post a Comment