Thursday, August 6, 2009

غزل



سالها در طلب روی نگاری بودم ///// با دلی غمزده هر گوشه کناری بودم

راه دل بسته و معشوق خدایی می کرد ///// من کجا جز غم او در پی کاری بودم؟

گر چه در شور جوانیم به سر می بردم ///// من چو از توسنی افتاده سواری بودم

عشق زیبایی محض است ولی درد فراق///// آنچنان کرد که گویی به حصاری بودم

تا بگویم که بلا ها ز چه آمد به سرم ///// زانکه من در پی آرام و قراری بودم

(شاعر : خودم!)

6 comments:

  1. aliiiiiiiiiiiie hamed, asheghe 3 beyte akhar shodam, merciiiiiiiiiiiii.

    ReplyDelete
  2. agha ejaze?
    migam in be nazaram hanooz mikhad harf bezane! chera inghad zood tamoomesh kardin? hanooz adam montazere :)

    ama khoob bood :) kheili! baba shaer! baba nevisande! baba albaloo! ;)

    ReplyDelete
  3. to someone-else,
    موافقم.
    باید ادامه می داشت. اما دو مسئله وجود داره:
    تنگ آمدن قافیه. نمی خواستم چون قافیه تنگ آید..شاعر به جفنک آید
    دوم اینکه از لحاظ احساسی میلی به ادامه نداشتم

    ممنون از ابراز احساساتتون

    ReplyDelete
  4. kheili ghashang bud afarinnn. :)man akharin beyt o dost dashtam.
    vali modirosaltane khan eshgh aram o gharar mibarad
    good luck

    ReplyDelete