گاهی اتفاقات عجیب میافتد، گاهی در زندگی چیزهای می بینی که انقدر غیر محتمل است که هیچ توضیحی ندارد.
گاهی...
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید//// که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش//// زدهام فالی و فریادرسی میآید
زآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس//// موسی آنجا به امید قبسی میآید
هیچ کس نیست که درکوی تواش کاری نیست ////هرکس آنجا به طریق هوسی میآید
کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست//// این قدر هست که بانگ جرسی میآید
جرعهای ده که به میخانهی ارباب کرم //// هر حریفی ز پی ملتمسی میآید
دوست را گر سر پرسیدن بیما رغم است//// گو بران خوش که هنوزش نفسی میآید
خبر بلبل این باغ بپرسید که من ////نالهای میشنوم کز قفسی میآید
یار دارد سر صید دل حافظ یاران//// شاهبازی به شکار مگسی میآید