Friday, April 16, 2010

معنی حیات

پسرک سوالی در ذهن داشت. سوالی که همه ذهنش را اشغال کرده بود. بالاخره تصمیمش را گرفت و دل به دریا زد. تصمیم گرفت از ریش سفید, پیر مردی که همه چیز را می دانست, بپرسد. به سراغ ریش سفید رفت و سوالش را رک پرسید: "استاد! چگونه باید زیست که خوب بود؟". ریش سفید اخمی کرد و گفت :"چه می گویی؟ این چه سوالیست؟ هر کسی می داند که پاسخ این سوال چیست. دیگر برای این مسایل پیش پا افتاده وقت مرا نگیر!." پسرک خجالت کشید و چشمانش را به زمین دوخت و رفت. سالها در پی پاسخ گشت. روش های زیادی را آزمود: دین، عرفان، ریاضت و شعر. زندگی زیبایی داشت و "خوب" می زیست؛ خوبتر از همه اطرافیانش. سرخوش به روستا بازگشت تا ریش سفید را ببیند. او را یافت تا خبر یافتن پاسخ را به او بدهد. با خود اندیشید "او حتما شاد خواهد شد". در خانه ریش سفید را زد. صدایی از آن سو گفت: "آیا پاسخ را یافتی؟" پسرک که دیگر بزرگ شده بود گفت: "آری". ریش سفید پرسید: "و این تنها راه است؟" مرد جوان گفت: "گمان می کنم. راه های زیادی را آزموده ام تا خوب بودن را بیابم." ریش سفید با صدایی که آشکارا بوی ناامیدی می داد گفت: " فرزند! برو و دیگر اینجا نیا"        

جوان یکه خورد. سرخورده شده بود. همه چیز را رها کرد؛ شعر را، عرفان را؛ عشق را.  او فقط زندگی کرد.

سالها گذشت. سالهای زیادی گذشت. هنوز سوالش را در ذهن داشت . اما دیگر به دنبال پاسخ نبود! فقط زندگی می کرد. سعی می کرد خوب باشد اما چگونگی اش را نمی دانست.  مرد دیگر جوان نبود اما شاد بود.      

روزی دوره گردی نزد او آمد. با هم گپی زدند. مرد از کارش جویا شد و اینکه چرا و چگونه او را یافته است. دوره گرد گفت: "سالها پیش شروع به خواندن فلسفه کردم ولی راضی نشدم؛ عرفان آموختم اما راضی نشدم؛ بی خدا شدم باز هم ناراضی بودم؛ به علم روی آوردم مگر آرام بگیرم باز هم نشد.  تا اینکه شنیدم در جایی ریش سفیدی هست که همه چیز را می داند. او را یافتم و از او پرسیدم که چه کنم. گفت "خوب باش" گفتم "چگونه؟" نام تو را گفت. از آن به بعد هر چه می پرسیدم پاسخی نمی داد و نام تو را به زبان می آورد.  

مرد که دیگر ریش سفید را فراموش کرده بود به فکر فرو رفت. دوره گرد رشته افکارش را درید و گفت: "بگو! یگانه روش خوب بودن چیست؟" مرد لبخندی زد و گفت: "نمی دانی؟  یگانه روشی وجود ندارد. برای خوب بودن فقط باید خوب بود؛ به هر راهی می روی برو اما خوب باش! همین!
!"                                                             

2 comments:

  1. من ياد فيلم مارمولك افتادم. راههای رسيدن به خدا
    پلوراليسم...؟
    ...
    :-)
    البته اين به خوب بودن فقط اشاره داره. واژه اي كاملا نسبي، كه تعاريفش محدوده عريضي مي تونه داشته باشه

    ReplyDelete
  2. دقیقا همین طوره. و محدوده وسیعی از آدم ها می تونن خوب باشند
    یگانه راهی وجود نداره
    :)

    ReplyDelete