Monday, July 23, 2012

منبع نمی دهند آقا!

قدیم ها شعری گفته بودم و ابتدا در بلاگم  و بعد از مدتی در سایت شعر نو منتشر کردم، با اسم و رسم. پس از دو سه سال جمله اول شعرم را جستجو کردم. نتیجه جالب بود. شعر من خیلی جاها منتشر شده بود. چندین وبلاگ و حتی در چند نمونه افرادی برای معرفی خود در پروفایلشان در شبکه های اجتماعی.
اولا باید بگویم بسیار خوشحالم که شعری که گفته ام در بین مردم جایی پیدا کرده است. اما نتیجه جالبی که گفتم این است: حتی یک نفر هم منبع را ذکر نکرده بودند. حتی یک نفر. برای چند تایشان نظر گذاشتم. 
از این به بعد همیشه منبع را با دقت ذکر خواهم کرد. شما هم به جان خودتان همین کار را بکنید، گناه دارد نوسنده بیچاره


این هم شعر قدیمی من



د
ل من لوح سپیدی است که با خط درشت 
روی آن 
جمله ای حک شده است
"یادگاری آزاد! بنویسید هر آن چیز که در دل دارید"                                                                              ه
 
هر که از راه رسید
یادگاری بگذاشت
روی این لوح سپید

آن یکی یک کلمه
وان دگر یک جمله
داستانی، شعری که به خطی زیبا
جاودانی شده بر صفحۀ دل

این میان پر شده است از کلمات 
از اعداد
"اسم با یک تاریخ"

دیگری قلب کشیده است در آن گوشه،  ولی نیمه تمام
و یکی یک گل سرخ
و کمی آنور تر
غنچه ای وا نشده


این همه قصۀ یک زندگی است
قصه ای پر معنی
پر احساس
قصه ای با همه سختی زیبا

و تو نیز 
خالق قصه ای از آن هستی
و بدان 
خانه ای خواهی داشت
تا ابد در دل من
دوست من


شعر از خودم  

No comments:

Post a Comment